متن آهنگ میراث از سیاوش قمیشی

دانلود آهنگ میراث از سیاوش قمیشی

نشو تسلیم هنوزم میشه سَر کرد

میون آتیش و خاکستر و باد

هنوز میشه از این روزا گذر کرد

هنوز حتی توو این دیوونه آباد

مدارا کن شبِ یخ بستگی رو

زمستون پشتِ دیوار اتاقه

نذار گلای گلدونت بمیرن

اگه این آخرین میراثِ باغه

نترس و پا به پام از شب گذر کن

که خورشید پشتِ پلکات خونه داره

که فردا جشنِ فانوس و درخته

همینجا با سقوطِ هر ستاره

نشو تسلیم هنوزم میشه سَر کرد

میون آتیش و خاکستر و باد

هنوز میشه از این روزا گذر کرد

هنوز حتی توو این دیوونه آباد

نترس و پا به پام از شب گذر کن

که خورشید پشتِ پلکات لونه داره

که فردا جشنِ فانوس و درخته

همینجا با سقوطِ هر ستاره

برای استفاده از متن افزوده ی این آهنگ آن را از سرور های موزتکست دانلود کنید

دیدگاه شما

پاسخی بنویسید برای :
  • سجاد جمعه , 3 آذر 1396 پاسخ
    0

    متشکرم

  • بهرام شنبه , 4 آذر 1396 پاسخ
    0

    سپاسگزارم رهای عزیز موفّق باشید
    ——————————————————————————————–

    با درود به استاد سیاوش قمیشی که ترانه هایی را انتخاب میکند که تمام آنهایی که خدا و انسانیّت

    را میشناسند وبه ادبیّات فارسی وشیرین احترام میگذارند را به خود جلب میکند .

    اشعاری صادقانه و ساده گونه که همه براحتی معنی آنرا درک کنند که میکنند .

    اشعاری صاف و ساده و صادق که پیر و جوان ، کوچک و بزرگ را تحت تأثیر و تفکّر وا میدارد .

    صدای سیاوش آنقدر صاف و زلال و پاک هست که که رنگ پیری در آن نفوذی ندارد .

    این یعنی اوج خلوص و نیّتی پاک و بی آلایش که هم خدا وهم بنده اش به آن عشق می ورزند .

    . وامّا تحلیلی حقیرانه از بنده در مورد هر قسمت از ترانه

    ——————————————————————————————————

    01 ستاره – دید شاعر وانتخاب ستاره همان خداست : خدایی که عشق را در وجود انسان آفرید تا نگاه او را

    به سوی خود معطوف نماید تا انسان این موجود خاکی کمی ازغرور خود بکاهد وبه نعمات خدا شاکر باشد

    وبه سوی بی هویّتی و بی ارزشی و سیاهی وتباه بودن پای نگذارد ، تا شاید با معشوق خود که رحمت و

    موهبت خداست کمی از تنهایی فاصله بگیرند وسیاوش از قول شاعر و دل خود میخواند که خدا جون

    اگردرسخت ترین شرایط قرار بگیرم باز هم تویی که به داد من میرسی و اگرمن نفسی میکشم و چاه را از

    راه تشخیص میدهم به خاطر قدرت توست ای کسی که هق هق و بیکسی هامومیشنوی و دلواپسی هامو

    بجان خریداری ونمیگذاری از نفس بیفتم .

    02 طبیعت – باز هم نگاه شاعر وانتخاب سیاوش از ترانه ی طبیعت این هست که اگر تمام دنیا بر سرت

    خراب شد وبخت یار تو نبود بزن به دل طبیعت تا از تنهایی فاصله بگیری و احساس تنهایی نکن که خدا

    همراه شبگردان تنهاست و این تنهایی را خدا دوست دارد و فصلها را به زیبایی آفریده تا احساس تنهایی

    نکنی چون خدا با رنگهای طبیعتش تنهایت نمیگذارد و در این دو روز دنیا و با طبیعت به این زیبایی محاله ترا

    تنها رهایت کند و از تمام لحظات زندگی استفاده کن واز تگرگ و باد و بوران و برف نترس که ذات طبیعت

    زیباست و در اوج تنهایی بزن بیرون که خدا با بنده ها یش ذلفها گره زده واین گره باز شدنی نیست .

    03 آرزو – نگاه شاعر واستاد سیاوش این است که خود را نبازی و با آرزوهایت زندگی کنی

    اگر زندگی را بر تو سخت کرده اند ودر منجلاب گرفتار شده ای فکر نکن به آخر خط رسیده ای

    وبا آرزویی جدید برای فرداها سرنوشت خود را عوض کن و زندگی را خدا آفریده وتا آخر باید ادامه داد

    چون خدا همیشه هست وبه آرزوها توجّهی ژرف دارد .

    اگر بهترین چیزو رفیقت را از دست دادی ناراحت نباش ویکی از آرزوهایی را که بغل گرفتی را

    جایگزین کن وبه یاد آرزوی قبلی با آرزویی جدید زندگی را از سر بگیرو کابوس را فراموش کن که

    چیزی بهتر ازآرزو کردن نیست ، تا خدا هست زندگی هست وآرزوباید کرد.

    04 پیله – نگاه شاعر وقمیشی عزیز سخت نگرفتن و پا فشاری نکردن به سختی های روزگار است

    یعنی اشتباهه که ما از دنیا برای خود زندان درست کنیم ومانند پروانه که پیله اش برای تکٍثیروشروع

    زندگی هست برای خود حصار بکشیم وخود را درون آن حبس کنیم .

    روزنه ها را بر خود نبند و دیوارها باید پنجره ای داشته باشد تا عمرت هدر نره وخودت را با گریه های

    بیهوده درگیر نکن واز پیله خود بیا بیرون آخه پیله برای کرم ابریشم و پروانه است و دلتنگیهای دنیا

    برای همه هست وتموم شدنی هم نیست .

    05 قول – نگاه مشترک شاعر وخواننده : جدایی و دوری با تفاهم است که یک قول با عشق هست

    که باید به کوته فکری و قسمت روزگار جواب رد دهیم وبا تمام خوشیهایی که داشتیم با رضایت ازهم

    فاصله بگیریم و جدایی ما باعث نشود که این درد خداحافظی ما در انتخاب بعدی وآرزویی دیگر

    بسوزونه وعاشق به معشوق قول میدهد که دیگه سراغش نمیره و خودش را به او نشان نمیدهد وبه

    چشمایش دیگه نگاه نمیکنه ونامه هایش را به او پس میده وبا آه وناله هایش به اومی فهمونه که بخاطر

    او دلش را نمیشکنه و میگه برو دیگه اسمتو هم نمی آورم وخاطرات نامه هایم را بسوزون تو آتیش

    خودم وباور کن که قول میدم .

    06 پنجره – نگاه سیاوش قمیشی با نگاه شاعر در بهم خوردن زندگیها وحقّ و ناحقّ شدنها و ومظلومیّت

    در برابر ظلمتها ، با درد بزرگی بنام دروغ اجین گشته و خالق ترانه ای شده بنام : پنجره

    که عاشق بخاطر این همه دروغ به آفتاب سلام تازه می کند و از روزهای بی فروغ باز هم به طبیعت

    پای میگذارد وخاطره های دروغ زندگی را به فراموشی بسپارد و با خاطره های طبیعت سر میکند واز

    عطربارون روحش را تازه میکند وبا خاک و طوفان هم صحبت میشود وبه دنبال پنجره ای هست که از

    دلهره ها فاصله بگیرد تا از شهر شلوغ و این همه دروغ رهایی بیابد .

    07 تنها – نگاه ودید شاعر وقمیشی باز هم روشنه که تنهایی پایان راه نیست ای رفیق دردمند

    اگر گوشه گیر شدی وهیچ دلبستگی نداری و هیچکی بهت جواب نمیده بازهم دووم بیار و در برابر تنهایی

    کم نیاور ودر مقابل این غم تنهایی بسادگی خم به ابرو نیار و استوار باش ، کی میگه تنهایی یه قصّه ی پر

    از غم ودرد است ، رودر رو جلوی تنهایی وایستا وبگو من تنها نیستم و خداهم شاهده .

    08 آواره – منظور شاعر وسیاوش خان اینه که کابوس تنهایی میخواهد عشق را به زانو درآورد .

    و در این راه و سفر طولانی باید دل را به دریا زد و گرچه خیابان تمامی ندارد واین سفر بی پایان هم

    اگر طولانی است و تقدیرش خیابان بی انتها حواس ما را با دل تنگیهایش به پیش میبره ولی افق دور

    دستی ما را راهی یک سرزمین روشن با چشم انداز نو میکنه که از حبس وچار دیواری و آوارگی

    وبی کسی وتنهایی سربلند بیرون بیاییم وبه آفتاب سلامی تازه کنیم و آرزویی نو ازدفتر خاطراتمان ورق

    بزنیم وزمستان را پشت سر بگذاریم چون به خدا قول داده ایم .

    09 میراث – شاعر گرامی وقمیشی نازنین من وما را به امّید و بهار سرسبز به باغ سرزمین دعوت میکنه

    و خدا به ما میگه صبر کنیم ای عاشق و ای بنده ی خالص اگر تمامی راه ها و آبادی ها و باغ و گلهایش

    و تمام میراثش خشک شد وبه فنا رفت باز هم میشود از نو رویید و باغ را گلستان کرد و خندید وترس

    بخودت راه مده وپا بپای من از شب وتاریکی ها گذر کن تا به خورشید پشت پلکها سلام کنی و اوهم در

    خونه اش را برایت باز کنه ، اگر زمستان پشت دیوار اتاقت هست ، مدا را کن با شب یخبستگی، ونگذار

    گلای گلدون قدیمیت خشک شوند اگر آخرین میراث باغ هم باشد ، وبدان همیشه بهار ی نو و جش فانوس

    و درخت تماشایی اند/
    ————————————————————————————————
    پیام کلّی این آلبوم این است که تا خدای متعال را داریم هیچ غمی نباید داشته باشیم و تا شقایق هست

    وستاره میدرخشد و خورشید می تابد زندگی باید کرد چون همراهمان خداست و تنهایی برای خداست وتنهایی برای نوع بشر

    افسانه ای بیش نیست . دوست واقعی ما خداست چرا باید احساس تنهایی کنیم ودر آخر؟ خدا یعنی : هیچوقت تنها نیستیم

  • بهرام یکشنبه , 5 آذر 1396 پاسخ
    0

    رها جان دوست دارم در باره ی نظرم جوابی از شما داشته باشم که در مورد کلّ آهنگهای آلبوم سرنوشت استاد سیاوشی ، یا اینجا و یا با تلگرام با شماره ی 0912***9130 برای اینکه بدونم متنی که نوشته ام با این سواد سیکل ردّی در سال 61 ، به اینکار ادامه بدم ویا آیا چیزی از دستور فارسی در بنده می بینی و یا این جور نوشتنها را ول کنم وبیخبال باشم . با اینکه بنده بیسواد، میدانم خودمو ، چند درصد می پسندی ،
    بازهم از شما ممنونم ، رها تر از رها

    • Mohammad یکشنبه , 5 آذر 1396 پاسخ
      0

      سلام دوست گرام، متنی که شما نوشتید خیلی خوب بود اما چیزی که همیشه هست توو موسیقی اینه که شما از دید خودتون به آهنگ نگاه میکنید خود خواننده از دید متفاوت تری نگاه میکنه گاهی هم نزدیک و اینکه بسیار زیبا بود نظرتون، موفق باشید

  • بهرام یکشنبه , 12 آذر 1396 پاسخ
    0

    خیلی ممنونم عزیز رها تر ازرها / استاد سیاوش قمیشی اندک بدخواهانش را هم با این آلبوم به خودش جلب کرد .

  • مصداقی یکشنبه , 8 اردیبهشت 1398 پاسخ
    0

    ناز صدات

  • مصداقی یکشنبه , 8 اردیبهشت 1398 پاسخ
    0

    صدات خشه

Array ( )

عضویت در سایت