تفسیر آهنگ لومپن از مهراد هیدن [اختصاصی]
تیم موزتکست،در نقد و بررسی آلبوم های پاپ،همیشه برای احترام به خوانندگان مطلب،از لحن رسمی استفاده میکند،اما گاهی اوقات به راحتی نمیتوان با لحن رسمی و با کلمات کتابی،منظور رو بیان کرد،نمونش: تفسیر رپ
تفسیر آهنگ لومپن از مهراد هیدن و زخمی:
اگه آهنگو گوش کرده باشید،واژه هایی مث لومپن،موسیقی مصرفی،جامعه ی مصرفی و … توجهتونو جلب میکنه،لازم دونستیم تا این اصطلاحات رو واستون شرح بدیم،بعد بریم سراغ تفسیر
موسیقی،سینما و آدم ها یک جامعه رو تشکیل میدن،پس وقتی تو این آهنگ این سه تا “مصرفی” خطاب میشن،یعنی همه ی جامعه مصرفیه،واسه جا انداختن مفهوم “جامعه ی مصرفی” این متن رو که از کتاب The Blackwell Dictionary of Modern Social Thought ترجمه ی شهاب شاکری هست آماده کردیم،لطفا بخونید تا مفهوم جامعه ی مصرفی رو کم و بیش بفهمید:
این اصطلاح که طی دهه گذشته کاربرد عمومی پیدا کرده است، به جامعه ای اشاره دارد که نه بر محور تولید کالا و خدمات بلکه برمحور مصرف سازماندهی شده است. این اصطلاح به طور معمول برای مشخص کردن مجموعه به هم پیوسته ای از گرایش های فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی به کار گرفته می شود که از ویژگی های جوامع صنعتی پیشرفته آمریکای شمالی، اروپای غربی و سرزمین های کرانه اقیانوس آرام به شمار می روند، ویژگی هایی که آنها را هم از جوامع « تولیدگرای » قرن نوزدهم تفکیک می کند، هم از کشورهای درحال توسعه جهان سوم.
کاربرد متداول این اصطلاح دلالت بر آن دارد که اعضای این جوامع میزان بسیار بالای مصرف را با موفقیت اجتماعی و خرسندی فردی یکسان می پندارند بنابراین مصرف را در حکم هدف غالب زندگی خود برمی گزینند. از این حیث، این عبارت، اغلب با نقد جاه طلبی، ماتریالیسم و لذت گرایی پیوند خورده است که تصور می شود ارزش های غالب این جوامع را تشکیل می دهند. کاربران دانشگاهی این اصطلاح به طور روزافزون کوشیده اند تا از این معانی ارزش گذارانه اجتناب کنند اما این بینش را در ذهن داشته اند که کلید فهم مدرنیته در تشخیص محوریت فعالیت های مربوط به مصرف و دیدگاه ها و ارزش های مرتبط با آن نهفته است. اصطلاح « جامعه مصرفی » برای بیان لب این دیدگاه به کارگرفته شده و معمولاً به اقتصادی دلالت دارد که برای ارضای خواسته های نوظهور تجهیز شده است نه صرفاً برای پاسخگویی به نیازهای تکراری مصرف کنندگان.
در دهه ۱۹۵۰، دیوید ریسمان، ناتان گلیزر و رویل دنی در کتاب « انبوهه تنها» برای نخستین بار این ایده را پروراندند که برای فهم تغییرات فرهنگی و اجتماعی بیشتر کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی، پیش از هر چیز باید این تغییرات را در پیوند با تغییر جهت از تولید به مصرف مورد بررسی قرار داد. از آن زمان تاکنون مفسران متاخر جامعه مدرن مانند دانیل بل، برنیس مارتین و کلین کامپل این اصطلاح را به کار برده اند. آنان در آثارشان گذار از جامعه تولیدی به جامعه مصرفی را صرفاً در ظهور بازارهای گروهی برای کالاهای لوکس خلاصه نمی کنند بلکه این گذار را با تغییر بنیادین در ارزش ها و باورها یکسان می دانند بنابراین تشریح سرشت و منشأ جامعه مصرفی با کوشش برای تشریح افول اخلاق کار پروتستانی و جایگزین شدن آنها با منش های « رمانتیک»، « لذت گرایانه » و « نمایشی » گره خورده است. این دلمشغولی به تحلیل دگرگونی فرهنگی به معنای آن بوده است که تشریح جامعه مصرفی با سایر مباحث مربوط به ماهیت جوامع معاصر، نقاط مشترکی دارند.
با وجود این، جامعه شناسان و مورخان فرض وجود نقطه عطف در گذشته نزدیک را به طور روزافزون زیر سوال برده اند؛ نقطه عطفی که جوامع شکل گرفته به وسیله نیروهای تولید را از جوامعی جدا سازد که نیروهای مصرف به آن شکل داده اند. فرناند برادل استدلال کرده است فهم گسترش مدرنیته در غرب، مستلزم ارزیابی چگونگی تغییر رفتار مصرفی در دوره پیشامدرن است که به تقاضای افزایش یافته برای کالاها منجر شد، درحالی که مک کندریک، بروور و پلامب نوعی انقلاب مصرفی را تشخیص می دهند که ظهور جامعه مصرفی را در انگلستان نیمه دوم قرن هجدهم اعلام می کند. سایر نویسندگان منشأ آن را در اروپای قرن پانزدهم و شانزدهم یا فرانسه اواسط قرن نوزدهم می دانند.
به طور خلاصه جامعه ی مصرفی را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
ارزش های نوظهور و پوچ،تجمل گرایی،مصرف محوری
روی اصلی شعر مهراد با موسیقی مصرفیه،خیلی خوب هم یه واژه ی عام رو واسه اشاره به افراد خاص استفاده میکنه 😉
اما موسیقی پس زمینه ای که داریم،مال بتهوون هست،بتهوون یه شخصیتی فوق العاده خاص داشته و یکی از بزرگترین موسیقی دان های زمان خودش بوده،در کل بتهوون متفاوت بوده،یه جورایی آزادی و برابری خواه،خیلیا موسیقیِ بتهوون رو بازتابِ زندگی شخصیش میدونن که تجسمی از نبرد و نزاع همراه با پیروزیه.این ویژگی فضای آهنگ رو با متن و هدفش به خوبی هم راستا میکنه،چون هدف مهراد هم همینه.
در کل داستان به وسیله ی حیوانات روایت میشه،یه چیزی شبیه کلیله و دمنه و خیلی شبیه تر به کتاب Animal Farm نوشته ی جورج اورول.
ورس اول جامعه یا اگه بخوایم مشخص تر صحبت کنیم جامعه ی موسیقی به جنگلی تشبیه میشه که یه لاشخور پشتِ یه نقاب داره سلطنت میکنه،بدون حسی واسه ی پرواز و اوج،توی این جامعه مشخصا گرگا دشمن این لاشخور هستن،لاشخور که میبینه با وجود این گرگا بهره ای واسش نمیمونه سعی میکنه تا لومپنیزم رو توی جنگل نهادینه کنه تا خیلی مرموزانه و بی سرو صدا به اهدافش برسه.
توی ورس دوم جنگل رو به دو دسته تقسیم میکنه،دسته اول دسته ای که با لاشخور مخالفن و به قول معروف به خونش تشنه ان،شامل شیر و گرگ،یه طرف دیگه هم طرفدارای اون لاشخورن که با وجود این طرفدارا پس لاشخورا داره کم کم به هدفش میرسه و همه ی جامعه رو لومپن میکنه،یکی یکی
توی ورس سوم یه سری جملات مهراد معنی های خاصی میدن،مثلا از نظر من بریز و بپاشی بشه بکنمش باز سازی منظورش پاشیده شدن زد بازی از همه و میگه این پاشیده شدن واسم یه نقطه ی عطفه تا خودمو دوباره بسازم.
کج و کوُله لب و دهنو میکنی سی کیلو دروغ هم باش قاطی:اینجا ایهام داریم،دهن کجی که میخواد بچه سن بودن فرد رو نشون بده،یکی هم اینکه وقتی هروئین میکشن چون از طریق بینی کشیده میشه،لب و دهن کج میشه (یه سر به اینستای سیجل بزنید) و ممکنه منظورش اون باشه که به عنوان یه حرکت لُوز بشناسش.
در ادامه هم میاد بی ارزشی ها و دروغا رو میشماره و میگه جای ارزش ها عوض شده و یه سریا رو محکوم میکنه به لومپنی
توی کروس چهارم داره دعوت میکنه به تفاوت،به ارزش،به لومپن نبودن،تموم اون افرادی هم که اسم میبره مثل ونگوم و … هم بیانگر همین موضوعن،یه چیز جدید در عین حفظ ارزشا
“بچه شیر یا بچه فیل،مستند یا بچه فیلم،اسکارِ در سطح تیم” باز هم اینجا مهراد از عوض شدن جایِ ارزشاست،جایی که دلقک میشه ستاره ی سیرک
“عامه پسند اجنبی“اینجا هم اشاره ای داره به موسیقی مارکتی که جدیدا توی کشور ما خیلی مُد شده،موسیقی مارکتی موسیقی هستش که خیلی به اصول حرفه ای توش توجهی نمیشه،یعنی خواننده فقط میگرده ببینه شنونده چی میخواد اونو بهش تحویل میده،هیچ خلاقیتی در کار نیست و از نظر اهل موسیقی اون موزیک ارزش بالایی نداره
“میریم توو واقعیت سینما بسه پیانو رپ،گوش راست میبُره گوشِ چپ“
گوش بریدن چند تا معنی داره،قدیما کسایی که اصطلاحاً لات بودن و ادعای لاتی داشتن،یه تیکه از گوش بدخواهاشونو میبریدن که دیگه پُررویی نکنن و واسشون درس عبرت بشه،معنی دیگش هم اینه که سگایی که مسئولیت گله داری رو دارن یا خلاصه بگم سگای گله،گوشاشونو میبُرن که ترسشون از خون ریخته بشه و وقتی گرگ به گَله حمله کرد نتونه با حمله به گوشای سگ اونو زمین گیر کنه،در ضمن دیگه ترسی از خون نداشته باشه (البته این خیلی ربطی به شعر نداره و واسه اطلاعات عمومی خودتون گفتم 😉 ) اما گوش بریدن به معنی کلاه برداری که نزدیک ترین معنی به شعرمون هست،”گوشِ راست میبُره گوشِ چپ” به معنی اینکه حتی نزدیک ترین افراد سرت کُلاه میذارن،یه جورایی چاقویی که دسته خودش رو بِبُره
“یه چیزِ مستند بدونِ بازیگر …“
مستند ها معمولا چیزایی هستن که افراد یا چیزایی که توشون نقش بازی میکنن خودشونن،یعنی نه دیالوگی در کاره،نه فیلم بازی کردنی،چیزی که شما تویِ یه مستند میبینید واقعیته
“یه چیز جدیده عین پیکاسو یه چیز غریبه
عین ونگوگ عین گوگن
یه چیزی بین مِهراد و بتهوون
یه چیز کلاسیک ولی جدید
یه چیز نو که ندیده کسی
ندیده کسی
یه چیز بزرگ تغییر فجیع
یه خواب خوب با یه تعبیر عجیب
تاثیر درست نره تو بدی“
ونگوگ و گوگن دو تا از بهترین نقاش ها و مهم ترین افراد تویِ سبک خودشون هستن که هر کدوم آثار بزرگی دارن،نکته ی جالبی که در مورد ونگوگ وجود داره اینه که توو زمان حیاتش نقاشی هاش اصلا محبوب نبودن و کسی قدر کاراش رو نمیدونسته،اما بعد از مرگش ارزش کارهاش معلوم میشن و هر بار هم حقایق جالبی از نقاشی هاش کشف میشه،شاید استفاده از اسم ونگوگ هم به این معنی باشه که شاید خیلی ها الآن معنی آهنگامو ندونن و بعدا منو بفهمن.
در مورد شخصیت بتهوون که قبلا واستون توضیح دادم.
توو ادامه هم باز از سبک هایی نو در عین حفظ ارزش ها و خلاقیت صحبت میشه و کار خودشون رو از لحاظ ارزشی به هنرمندایی که نام بردیم تشبیه میکنن.
به نظر من این یکی از بهترین کارای مهراد بود،یه تِرَک که در عین سادگی فوق العاده عمیق بود و خیلی جامع،بعد از انتشار این آهنگ مهراد توو صفحه های اجتماعیش چند بار از واژه ی لومپن استفاده کرد و خیلی ها رو لومپن دونست.
امیدوارم از این مقاله سود برده باشین و چیزی به اطلاعاتتون اضافه شده باشه؛این رو هم بگم که من مث هر آدم دیگه ای ذهنم محدوده،اگه شما چیزی از آهنگ فهمیدین که من نفهمیدم خوشحال میشم توو قسمت نظرات بهمون بگید،من هم با افتخار به مقاله اضافه خواهم کرد.
-
-
من معنی این جمله تون که میگید لاشخوره میخواسته یکی یکی همه رو لومپن کنه رو متوجه نمیشم ..
میشه بیشتر توضیح بدید؟ -
دوست عزیز شما نقد و برسیت خیلی خوب بود ولی اون تیکه که درباره سیجل بود، اونقد که این دوتا باهم رفیقن بعید میدونم منظورش اون باشه!
-
مرسی از شما که این اهنگ به سایر زیبا و مفهومی را تحلیل کردید
مرسی از مهراد عزیز که همیشه با کاراش ما رو سوپرایز کرده
مهراد واقعا اسطوره ،استاد است -
مرسی از تفسیر زیباتون.
به امید تغییرات در موسیقی رپ فارسی که مهراد قولشو داده.واقعا تغییر برای موسیقی نیازه چون کم کم بعضی از رپر ها(که البته بهتره بهشون رپر نگیم چون رپ از اجتماع میاد و باید درد اجتماعی بیان کنه)دارن ارزش هایی رو تبلیغ میکنن که اصلا درست نیست و خوشبختی رو در چیز های پوچ جلوه میدن.
مهراد……استاد. -
-
اونجا ی آهنگ ک میگه ادا در نیار پایه من من خودم باشم خورم معنیش چیه؟