0

متن آهنگ شکوفه زد رفت سید رضا

  • ترانه سرا : سید رضا

انتشار در 8 شهریور 1398

  • افزودن به پلی لیست
  • اشتراک گذاری :
  • لینک کوتاه :
`
کفش و کتونی وولا

شیشو هفت صبح بود که خوابشو دیدم، ولی نمیدونم‌

چرا الان که از ده شبم رد شده هنو پریشونم

همونی که رفته بود توی سطل آشغال خاطراتم

دوباره برگشته تو زمان حالم، زاره زارم

یه حال عجیب که از ، توصیف کردنش عاجزم

اون دو چشم‌ نافذ ، کنار دستم یه دیوان حافظ

خوش‌ خبر‌ باشی‌ ای‌ نسیم‌ شمال که‌ به‌ ما‌ میرسد‌ زمان‌ وصال

قصّهُ العشقِ لَا انفِصامَ لَها فُصِمَت ها هُنا لِسانُ القال

تعبیر، میگه میرسم بهت

اما کو؟ خیلی صبر کردش این دل

ندارم‌ حسو حال هیچ‌ کاری

شرم عینهو یه سگ هاری

که میخواد از دم همه رو جر بده

یه آدمی، که دیگه عهد بسته به هیچ‌ کسی دل نده

شکوفه زد، رفت تو خزون زندگیم

شده بود تنها دل خوشیه بیستو چندساله ی تموم زندگیم

زندگی ای که از بچگی نبود واسم رنگی

با اومدنش همه ی دنیام شده بود یه هارمونی رنگی

یعنی نفهمید ؟ حال خوبی داشتم

وقتی باهاش حرف میزدم وقتی کنارش

هرجا که بود پا به پاش قدم میزدم

یه حال خوبی که مث حال گوه الانم تعریف نمیشه

فکر میکردم‌ چون اون کنارمه، دیگه هیشکی تو هیچ‌کاری

واسه من یکی حریف نمیشه

همونیکه میگفت برو جلو من پشتتم

الان‌کجاست ببینه تو خودم‌کشتتم

الان کجاست ببینه بدبینم کرده به همه ی آدما

چطور میشد ؟ پشت اون‌ چهره معصوم‌ پری نما

پنهون کرده باشه یه اهریمن

یه اهریمن، که ندیده بودم مثلشو تقریبا

می ترسید از اینکه منو کسی کنارش ببینه

می تونست اما نخواست همه درد من اینه

ولی خوشه هرچی اون بالایی بخواد همون خوبه

من سید رضام، راضی به رضاش

این آهنگ، شعر، همه حسو فضاش

باشه یادگاری واسه اونیکه بود یه زمانی برام دنیا

و الان شده واسم کابوس یه رویا

یه رویا که نبود دور از واقعیت

اگه آهنگو میشنوی، میدونم

که داره تیر میکشه همه حرفام رو شقیقه ت

اما اینم بدون من از عشق تو به خدا رسیدم

ازون عشقا که حضرت حافظ میفرماد

رو زمین اما آسمونی

اون روزا خدا منو تو آغوش کشید

سرد کرد عشقی که بود توم شعله ور

فهمیدم‌ اشتباه بوده از خوده من

شاید، شاید من عاشقت بودم بیش از حد

آهنگ های مرتبط

دیدگاه شما

پاسخی بنویسید برای :
Array ( )

عضویت در سایت