16

متن آهنگ لطفا به بند اول سبابه ات بگو محسن چاوشی

  • آهنگساز : محسن چاوشی
  • تنظیم و میکس و مستر : فرشاد حسامی
  • نوازندگان : عادل روحنواز (گیتار)
  • ترانه سرا : حسین صفا

انتشار در 11 شهریور 1397

  • افزودن به پلی لیست
  • اشتراک گذاری :
  • لینک کوتاه :
`
کفش و کتونی وولا

متن آهنگ لطفا به بند اول سبابه ات بگو محسن چاوشی

لطفاً به بند اولِ سبابه ات بگو

یک ذره صبر و حوصله اش بیشتر شود

از بُخل ، زنگ خانه یِ من سکته می کند

دستت اگر کمی متمایل به دَر شود

دَر میزنی که وارد تنهایی ام شوی

اما بعید نیست زمانی که میروی

در از خودش جلای وطن گفته مثل من

در جست و جوی در زدنت در به در شود

این بچه لاک پشت نگون بخت سال هاست

از تخم در می آید و سوی تو می دود

اما مقدر است در آخرین قدم

یعنی در آستانه ی دریا دَمَر شود

نُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم

در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشی ام

یا کاسه ای شراب شوم تا بنوشی ام

هر نطفه ای که دوست ندارد پسر شود

هر نطفه ای که دوست ندارد وَرَم شود

گفتم ورم شوم ورمی در درونِ تو

تا هِی بزرگ تر بشوم تا جنون تو

همراه قد کشیدن من بیشتر شود

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

پیوسته آرزو کنمت ، بلکه آرزو

از شرم ناتوانیِ خود جان به سَر شود

دستت مبارک است که چک میزند به گوش

دستت مبارک است که می آورد به هوش

عیسای دست های مبارک ، بزن مرا

تا مُرده ای به زنده شدن مفتخر شود

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

متن آهنگ محسن چاوشی به نام لطفا به بند اول سبابه ات بگو

آهنگ های مرتبط

دیدگاه شما

پاسخی بنویسید برای :
  • نسیم سه شنبه , 13 شهریور 1397 پاسخ
    0

    فوق فوق العاده…
    ممنون از سایت خوبتون

    • Admin سه شنبه , 13 شهریور 1397 پاسخ
      0

      ممنون از حضور گرم شما

  • علی دوشنبه , 21 آبان 1397 پاسخ
    0

    اما مقدر است “که” در آخرین قدم….یعنی در آستانه دریا

  • سیده زینب شنبه , 3 فروردین 1398 پاسخ
    0

    چقدر خوبه که منظور این ترانه رو بگید.
    واقعا من متوجه اش نمیشم چی میگه

  • مسعود رضانژاد فهادان دوشنبه , 19 اسفند 1398 پاسخ
    0

    سلام.

    ظاهراً این وصف دوران عاشقی فردی به نام ابراهیم است با معشوقه خود

    لطفاً به بند اولِ سبابه ات بگو _ یک ذره صبر و حوصله اش بیشتر شود
    دقت کردید موقع زنگ زدن بند اول انگشت سبابه روی دکمه زنگ قرار می‌گیرد

    از بُخل ، زنگ خانه من سکته می‌کند – دستت اگر کمی متمایل به دَر شود
    دیدید وقتی یک کسی عجله داره یک عدد زنگ می‌زند و سریع به درب می‌کوبد الان شاعر میگه وقتی بلافاصله از زنگ منصرف میشی و میری سراغ درب، زنگ از بخل تو حسادت میکنه. بخل به خاطر اینکه چرا یه کم بیشتر صبر نمیکنی و دو تا دیگه زنگ نمیزنی

    دَر میزنی که وارد تنهایی ام شوی – اما بعید نیست زمانی که میروی
    در از خودش جلای وطن گفته مثل من – در جست و جوی در زدنت در به در شود
    میگه درب میزنی که وارد عالم تنهایی من شوی ولی بعید نیست زمانی که میروی درب خانه، در به در میشود چون در جستجوی تو جلای وطن کرده یعنی ترک خانه و کاشانه کرده و در به در شده

    این بچه لاک پشت نگون بخت سال هاست – از تخم در می آید و سوی تو می دود
    خودش را به خاطر گوژپشتی و پیر شدن در بلای عشق به لاک پشت تشبیه کرده است. از تخم در می آید و سوی تو میشود یعنی عشق تو در دل من ذاتی است.

    اما مقدر است در آخرین قدم – یعنی در آستانه ی دریا دَمَر شود
    معشوق را به دریا تشبیه کرده و میگوید در آخرین قدم یعنی در آستانه رسیدن به وصال تو، بریده ام

    نُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم – در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشی ام
    اون نه ماهی که تخم بود تا لاک پشت شود را میگوید که ظاهرا اشاره به نه ماه دوران کش و قوس دوران عاشقی اش دارد میگوید در این نه ماه، اصرار کردم بلکه در آن رحم یعنی دوران عاشقی لباس هم شویم یعنی زن و شوهر هم بشیم.

    یا کاسه ای شراب شوم تا بنوشی ام – هر نطفه ای که دوست ندارد پسر شود
    در این نه ماه خیلی تلاش کردم و اصرار کردم که یا لباس هم شویم یعنی به ازدواج ختم شود یا اینکه شراب شوم و بنوشی ام این هم یک تعبیر دیگری از دوران نامزدی است.

    هر نطفه ای که دوست ندارد وَرَم شود – گفتم ورم شوم ورمی در درونِ تو
    میگه هر نطفه ای که دلش نمیخواد ورم شود یعنی عشقش منعقد شود گفتم ورم شوم یعنی عاشق شوم بلکه به عالم تو راه پیدا کنم. چون در این عالم، دو عالم است و بس یکی عالم دوست و دیگری عالمی غیر از عالم دوست

    تا هِی بزرگ تر بشوم تا جنون تو – همراه قد کشیدن من بیشتر شود
    میگه میخواستم در عشق تو بزرگ شوم و قد بکشم

    اما پسر شدم که تو را آرزو کنم – هِی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم
    اما اینجا یعنی ناگه، میگه ناگه پسر شدم یعنی متولد شدم و هدفم از رضایت به دنیا آمدن آرزوی تو بود

    پیوسته آرزو کنمت ، بلکه آرزو – از شرم ناتوانیِ خود جان به سَر شود
    میگه پیوسته میخواستم از زندگی کنم تا تو را آرزو کنم و وقتی تو را آرزو کردم دوباره آرزویت کنم اما از شرم این ناتوانی در رسیدن به آرزوها جان به سر شدم.

    دستت مبارک است که چک میزند به گوش – دستت مبارک است که می آورد به هوش
    اینجا ظاهرا معشوقه سیلی به گوش عاشق زده که این ابیات آخر اشاره به آن دارد میگه آن دستی که به گوش من زد و مرا به هوش آورد دستان مبارکی است که به من فهماند عشقم به تو واقعی است و این عشق یک طرفه بوده

    عیسای دست های مبارک ، بزن مرا – تا مُرده ای به زنده شدن مفتخر شود
    این هم تعبیری دیگری از مصرع قبل

    مسعود رضانژاد فهادان t.me/rezanejad_bourse

Array ( )

عضویت در سایت